حلال کنیم، تا حلالمان کنند
«مصطفی تاجزاده» آدم شرافتمندی است و این وجه شرافتمندیاش بر هر خلصت دیگرش میچربد. اصلا نمیشود با این حد از شرافتمندی باور کرد که او اصلاحطلب باشد.
باور کنیم خیلی از اصلاحطلبها بویی از شرافت نبردهاند. منافع شخصیشان جور باشد، به هیچ چیزی کار ندارند . ولی مصطفی از آن دست نیست و خیلی سخت است بین حق و باطلی که منافع خود و گروهش را تامین میکند، منافع باطل را انتخاب کند.
با اینهمه بازنشر نامه دکتر انصاری که یک کینه نهفته سخت در آن مخفی بود، از طریق کانال مصطفی تاجزاده شاید علامت پرسش بزرگی جلو منش مردانه این آدم بزرگ گذاشت. ای کاش تاجزاده برای این بازنشر یک توضیح حاشیهای و لید مینوشت و خود را از بخشی از کینهای که در نوشتهای آقای دکتر انصاری موج میزد مبری اعلام میکرد.
در گرماگرم درگذشت دکتر ابراهیم یزدی، دکتر انصاری داماد آیتالله العظمی روحانی، یادداشتی را درکانال تلگرامی خود منتشر کرد که خلاصهاش این بود که از ابراهیم یزدی دلخوشی ندارد، چون سالهای اول انقلاب در یک برنامه تلوزیونی به پدرزن او تهمت زده. یزدی که بعد متوجه خطای خود میشود، در پی فرصتی بوده تا از آیتالله روحانی یا خانواده او حلالیت بطلبد، در این دیدار آقای روحانی از آقای انصاری تقاضای وقت خصوصی میکند و ظاهرا قصد او از این درخواست ملاقات طلب حلالیت و بخشش بوده که دکتر روحانی با افتخار اعلام میکند؛ به درخواست یزدی توجهی نکردم.
در اینکه یزدی خطا کرده تردیدی نیست. ولی آیا روحانی پدرزن دکتر انصاری خطا نکرده؟ و خود آقای دکتر روحانی معصوم و مبری از خطا است و آیا فردای روزگار محتاج طلب بخشش از دیگری نخواهد بود.
عدم پذیرش طلب حلالیت دیگران، فقط و فقط به بستن در رحمت الهی به روی خود ما منجر میشود و به همان نسبت که فروتن باشیم و خطای دیگران را بپذیریم و دل از کینه تهی کنیم، خداوند نیز از خطاهای ما در میگذرد.
کاشکی مصطفی تاجزاده در این کینهخواهی با انصاری شریک نمیشد حتی با نوشتن یک توضیح کوتاه.